جهانمان فرو میریزد. جهانمان بنا میشود. فروریختن جهان اضطراب برمیانگیزد، چندانکه پا پسمیکشیم و در خود فرو میرویم. اما اضطرابی از سنخی دیگر نیز وجود دارد. فروریختن جهان همیشه ملازم است با بناشدن جهانی از بالقوگیها. در خود فرورفتن و پا پسکشیدن نه پایان ماجرا، بلکه ...
ادامه مطلبشخصیت وارگی اشیاء و چیزگونگی در داستان خانه روشنان
از میان داستانهای کوتاه هوشنگ گلشیری شاید هیچکدام به اندازهٔ خانه روشنان آینه تمامقد نظرات و باورهای او نباشد. شخصیت، نثر، میدان بحث شخصیتها، دایره آگاهی آنها و حتی مواضع گلشیری در حوزه نقد ادبی در داستان خانه روشنان متبلور است. در نثر به نثر خانه روشنان...
ادامه مطلبآزادی حقیقی: گذر از سختکیشی
دین و سیاست در نگاه اسپینوزا جداییناپذیرند. منظور از این سخن تأییدِ قانونگذاری دولت در حیطهٔ مسائل دینی نیست. در فصل قبل نقد اسپینوزا را به چنین موضعی دیدیم. دین از نظر اسپینوزا یکی دیگر از راههای اثرگذاری و اثرپذیری برای مردم است. در نتیجه، دین را باید از همان دریچهای نگریست که...
ادامه مطلب-
ریشههای پزشکی قدرت سیاسی مدرن
همهگیری کرونا یکی از رویدادهای معاصر بود که سازوکارهای قدرت انضباطی و زیستسیاسی را بهروشنی نمایان ساخت. با این حال، اقداماتی چون ممنوعیت ورود افراد بدون ماسک یا کارت تزریق واکسن به فضاهای عمومی و سلب برخی حقوق اساسی سیاسی آنان صرفاً از طریق زیستقدرت توضیحپذیر نیستند. چنین وضعیتهایی مستلزم دو مؤلفهی مکمل دیگر در قدرت پزشکیاند: نخست، قدرت پزشکی در اعلام وضعیت استثنایی؛ و دوم، تبدیل پزشکی به یک نظام شبهدینی.
ادامه مطلب -
کنترل و شدن گفتوگوی ژیل دلوز با آنتونیو نگری
-
در بابِ معمای خط صاف
-
به نام دموکراسی به کام ناسیونالیسم
-
رأی دادن یا رأی ندادن
-
کنترل و شدن گفتوگوی ژیل دلوز با آنتونیو نگری
نگری: مسئلهی سیاست همواره در حیات فکری تو جایگاه برجستهای داشته است. از سویی، مشارکت تو در جنبشهای گوناگون (زندانیان، همجنسگرایان، خودمختارگرایان ایتالیایی، فلسطینیها)، و از سوی دیگر، مسئلهمند کردن مداوم نهادها، در مسیر کاریات از کتاب هیوم تا فوکو، تداوم دارند و با هم تعامل میکنند. خاستگاههای این دغدغهی پایدار نسبت به مسئلهی سیاست کداماند؟
ادامه مطلب -
تشکیل میلیشیا در انقلاب فوریه: جنبهای از خاستگاههای قدرت دوگانه
-
حکایت گردن و شمشیر
-
کتاب: سازماندهی آنارشیستی، آنارشیسم در عمل
-
دو تز درباره محدودیتهای فلسفه: مارکس و اسپینوزا