این متن میکوشد شرایط عینی و مادی منطقۀ حجاز در دوران پیش از ظهور اسلام را بَررِسد و در دو پاره «ظهور مکه» و «ظهور اسلام» پاسخی فراهم آورَد برای این پرسش که: چگونه و تحت چه شرایطی نیروهای لازم برای تشکیل امپراتوری عرب و دین اسلام به وجود آمد و نسبت بین آنها چه بود. در این بین نگاهی میاندازیم به وضعیت دو قدرت مسلط آن روزگار یعنی امپراتوریهای ساسانی و بیزانس و نیز اقتصاد سیاسی منطقۀ حجاز و شهر مکه.
ادامه مطلبتالیف
هیروگلیف فرهنگ: جوامع کنترلی و کارغیرمادی
پرسش از هیروگلیف فرهنگ میتواند اینگونه باشد: چگونه میل و تمام فضا-زمانها و تکینگیهای پیشا-فردی با سرمایه، پول و انباشت همسان میشوند، به چه صورت رانههای میل به واسطه کردار سرمایهداری بازنمایی میشوند، چگونه خلاقیت و امکانهای تولید شده به دست انبوه خلق و نیروهایی که دستاندرکار تولید و بازتولید هستند؛ توسط سرمایه منقاد میشود.
ادامه مطلبتأملاتی در باب زمان
امر جاری همیشه جاری است. فقط یک نگاه کوتهنگرانه فکر میکند میتواند با حد زدن به آن شکل دهد. آب جاریبودگیِ خود را حفظ میکند حتی در لیوان. کافی است پایت بهش گیر کند و زمین بخورد. میبینی چگونه جاری، جاری میشود نقطه
ادامه مطلبآه انکیدو
ستاره میرود و اسماعیل بیآنکه بتواند چیزی بگوید یا دستانش را به سمت او حرکت دهد درازکش از روی تخت نگاهش میکند. ستاره از اسماعیل و از تخت دور میشود با لباس سفیدی به تن و سوسکهای روی کف زمین خودشان را به پای ستاره میرسانند و از پای او بالا میروند پُر تعداد. ستاره...
ادامه مطلبنظری بر پرچم ملی، از رهگذر نقدی بر دو اثر تجسمی
تابلوی «پرچم ایران» اثر آقای امیرعلی گلریز (از مجموعۀ «میراث») کولاژی چشمنواز است. این صفت که البته بیشتر با موصوفی نظیر «منظره» همراه میشود بهخوبی میتواند شیوۀ مواجه چشم با تابلو را مشخص کند. آنچه مخل یک تماس نوازشگرانه باشد، زمختی یا زائدهای که مانع از چنین...
ادامه مطلبدلوز و رویداد
یکی از جزمهای جا افتاده در مورد تحول اندیشهی دلوز در طول حیات فکریاش این است که او در کتاب منطق معنا (۱۹۶۹) مفهوم «رویداد» را مطرح کرد و پس از این دوره این مفهوم را کاملا کنار گذاشت، چنان که در آثار بعدی او، بهخصوص در آثار مشترکاش با گواتری، هیچ اثری از این مفهوم نمیتوان یافت...
ادامه مطلب«بیجهانی» و «بنیادگرایی»: دو روی یک سکه؟
دلوز در فصل هفتم سینما ۲ توصیف متفاوتی از «وضعیت مدرن» عرضه میکند: «واقعیت مدرن این است که ما دیگر به این جهان باور نداریم. ما حتا به رویدادهایی که برایمان رخ میدهند، رویدادهایی چون عشق، ازدواج و مرگ، باور نداریم، انگار این رویدادها فقط تا حدودی به ما مربوط میشوند»...
ادامه مطلبپس میماند که: از خطوط تیره، دو نقطهها و پرانتزها: گلشیری، رئالیسم شبحگون، و تأنیث تذکر تحشیهای بر قصۀ «شب شک» گلشیری
این نوشته یک آزمایش است. دست خواننده را مثل خرمگسی سمج یا منتقدی چموش سفت میچسبیم و کشانکشان به سوی میز تشریحش میبریم (از هر چه بگذریم، خون منتقد لامحاله آلودۀ خون سقراط، آن خرمگس اعظم، است). با اصرار و الحاح و البته مبلغی ارعاب وادارش میکنیم آزمایش محال ما را...
ادامه مطلبقدرت و خشونت
«قدرت حکومت از مردم نشئت میگیرد.» برخی این گزاره را حکمی ارزشی –از نوع اخلاقی یا حقوقی—تلقی میکنند که میتوان در موردش بر اساس مباحث «فلسفهی اخلاق» یا «فلسفهی حقوق» چون و چرا کرد، و پذیرش یا انکار آن مبتنی بر نظام ارزشیِ شنونده است. اما...
ادامه مطلبپاتولوژیهای اجتماعی، نقد و انقلاب
شاید پیش از هر چیز، باید از تجربهی سنگین و هولناک این روزها گفت، از خیابان و فشار غلیظ و نیرومندش به سینه و گلویمان. البته هر تلاشی برای گفتن و نوشتن درجا هرز میرود. پیچ کلمات در هیچ مهرهی واقعیتی گیر نمیکند و فقط هرز میچرخد...
ادامه مطلب