یکی از جزمهای جا افتاده در مورد تحول اندیشهی دلوز در طول حیات فکریاش این است که او در کتاب منطق معنا (۱۹۶۹) مفهوم «رویداد» را مطرح کرد و پس از این دوره این مفهوم را کاملا کنار گذاشت، چنان که در آثار بعدی او، بهخصوص در آثار مشترکاش با گواتری، هیچ اثری از این مفهوم نمیتوان یافت...
ادامه مطلببایگانی برچسب: فوکو
زندگی در جامعهی کنترلی
ژیل دلوز در «پینوشت در باب جوامع کنترلی» سعی در بیان این امر دارد که ما چگونه از جامعهی انضباطی مورد نظر میشل فوکو به جامعهای کنترلی گذار میکنیم یا کردهایم. مقالهی دلوز بسیار مهم است و من به همه توصیه میکنم آن را بخوانند. در این زمینه...
ادامه مطلبپادکست: زیست-سیاست/زیست-اقتصاد: سیاستِ کثرت
توضیح مترجم: لاتزاراتو در این مقاله با نادیدهگرفتن فرازهای پرشمار آثار فوکو که به تشریح نسبت اندیشهی فوکو با مارکس و اهمیت ستیز طبقاتی در چارچوب مفهومی او اختصاص دارد، میکوشد فوکو را به متفکری در سنت «انبوه خلق» تبدیل کند...
ادامه مطلبفوکو، حکومتمندی و نقد
من اغلب مفاهیم، متون و عبارات مارکس را نقل میکنم بدون اینکه حس کنم باید به مدد پانویسی همراه با عبارتی ستایشآمیز برچسب اصالتی به آنها الصاق کنم. هروقت کسی اینکار را میکند تصور میرود مارکس را میشناسد و برایش احترام قائل است و در...
ادامه مطلبدربارهی منطق و اگزیستانس ژان هیپولیت
مقدمهی مترجم: نخستین جملات میشل فوکو در «درس افتتاحی»اش در کولژ دُ فرانس («نظم گفتار») را به خاطر داریم، آنجا که از یک «صدا» سخن میگوید: «دلم میخواست درمییافتم که، در لحظهی سخنگفتن، صدایی بینام، پیش از من، بلند شده است، و مرا کاری نیست جز آنکه...
ادامه مطلبزیست-سیاست/زیست-اقتصاد: سیاستِ کثرت
توضیح مترجم: لاتزاراتو در این مقاله با نادیدهگرفتن فرازهای پرشمار آثار فوکو که به تشریح نسبت اندیشهی فوکو با مارکس و اهمیت ستیز طبقاتی در چارچوب مفهومی او اختصاص دارد، میکوشد فوکو را به متفکری در سنت «انبوه خلق» تبدیل کند. اما صرفنظر از ارزیابیِ کاری که لاتزاراتو در این مقاله با فوکو و چارچوب مفهومی او میکند...
ادامه مطلب