کودک یازده ساله در بازار بزرگ گاری را چند قدم به جلو میکشد و میایستد. هر بار جلو رفتنش کوتاهتر میشود. شلوار کوچک کردیاش را که پایین آمده بالا میکشد لبخند میزند و دندانهای خرگوشی زیبایش دیده میشود. آخرین تلاشش را میکند و گاری این بار حتی یک وجب تکان نمیخورد...
ادامه مطلب