فوکو و تحلیل طبقاتی
[…] فوکو با الهام از فصل سیزدهم جلد اول سرمایهی مارکس، میگوید «انباشت انسانها» و «انباشت سرمایه» را نمیتوان از یکدیگر جدا کرد: از یکسو بدون دستگاه تولیدی که هم قادر باشد انسانها را «حفاظت و اداره» کند و هم بتواند آنها را مورد استفاده قرار دهد، حل مسئلهی «انباشت انسانها» ممکن نیست؛ اما از سوی دیگر، تکنیکهایی که کثرتِ در حالِ انباشت انسانها را مفید میسازند، حرکت انباشت سرمایه را شتاب میبخشند. هر یک از این دو فرایند، دیگری را ممکن و ضروری کرده است؛ هر یک از این دو فرایند، بهمنزلهی الگوی دیگری عمل کرده است. انضباطها شمار کثیری از انسانها را با تکثیر دستگاههای تولید جفتوجور میکنند. البته فوکو تأکید میورزد که در اینجا «تولید» را نباید فقط بهمعنای خاص کلمه، یعنی کار روی مواد خام و تولید محصولات، فهمید، بلکه تولید دانش و مهارتها در مدرسه، تولید بهداشت و تندرستی در بیمارستانها، و تولید نیروی نابودگر با ارتش را نیز در برمیگیرد. بهاینترتیب است که فوکو بدون افتادن در دام اکونومیسم، به رویکرد و روش مارکس پایبند میماند: مارکس در جلد اول کاپیتال، انباشت سرمایه را بهمنزلهی «بازتولید گسترده» تعریف میکند و نشان میدهد که بازتولید گسترده علاوه بر افزودنِ بخشی از ارزش اضافی به سرمایه، مستلزم بازتولید رابطهی طبقاتیِ کار و سرمایه (که اساساش میزان کردن بدن و زندگیِ جمعی با «هنجارِ کار» است) و بازتولید «نیروی کار» نیز هست.
دریافت پادکست «فوکو و تحلیل طبقاتی» نوشتهی عادل مشایخی